مصاحبه با استاد عبدالحمید قدیریان
- توضیحات
- دسته: مصاحبه ها
- منتشر شده در 01 شهریور 1395
- نوشته شده توسط پایگاه هنری نقطه الف
مصاحبه از: سرکار خانم فاطمه ملکی
«عبدالحمید قدیریان» مسئول دفتر مطالعاتی کاربردی واحد تجسمی حوزه هنری است؛ وی در این گفتوگو به دغدغههای هنری و فرهنگی کشور پرداخته و راهکارهایی در این زمینه ارائه کرده است که در ادامه میآید.
* گالریها فضای فرهنگی جامعه را نشان میدهند
_یکی از اتفاقاتی که امروز شاهد آن هستیم برپایی نمایشگاههایی است که در نگارخانههای سطح شهر برگزار میشود و برخی وضعیت خوبی ندارد. این اتفاق ناشی از چیست؟
گالریهای ما جدا از فضای فرهنگی نیستند. اکنون چند سال است که رهبر معظم انقلاب نگرانی خود را در رابطه با فرهنگ و مباحث فرهنگی مطرح کردهاند؛ طبیعتاً گالریها نیز بخشی از آن محسوب میشوند. البته ما در تمام زمینهها مشکل انحطاط فرهنگی داریم. این مسئله ریشه در کم کاری مسئولین فرهنگی دارد. البته منظور از مسئولین فرهنگی مدیران نیستند بلکه مسئولین تفکری جامعه هستند. وظیفه مسئولین تفکری این بوده که تغذیه فرهنگی و معرفتی امالقری جهان اسلام را بر عهده بگیرند اما میبینیم که در تمام زمینههای فرهنگی کوتاهی شده است.
* نتوانستیم سایه فرهنگ را روی تصمیماتمان گسترش دهیم
با اینکه انقلاب ما، انقلاب فرهنگی است، نتوانستیم سایه فرهنگ را روی تصمیماتمان گسترش دهیم. همیشه مباحث نظامی، سیاسی و امنیتی پیشانی حرکت اجتماعی ما بوده اند. متأسفانه انقلاب فرهنگی هم نگاهی سیاسی ـ امنیتی شد. در اوایل انقلاب وقتی عناصر منحرف سیاسی را از دانشگاه ها کنار گذاشتیم، این برداشت شد که انقلاب فرهنگی کردهایم. ما در هیچ مقطعی از انقلاب، به مسائل مملکت فرهنگی نگاه نکردیم. به همین خاطر تلمباری از کارها و ناکردههای فرهنگی مانده که ثمره آن را در جامعه و تولیدات هنری میبینیم.
هر وقت جامعهای فرهنگ خود را فراموش کند و به بیهویتی کشیده شود، طبیعتاً فرهنگهای دیگر به آن جامعه، مسیر و جهت میدهند. فضای هنری ما تحت تأثیر فضاهای جهانی قرار دارد و فضای جهانی نیز تحت تأثیر تفکراتی است که نقطه مقابل تفکرات و آرمانهای ما است.
- در بعضی از کارها دیده میشود که هنرمندان به سمت تفکراتی دور از شأن و هویت ایرانی ـ اسلامی کشیده میشوند که میتوان به مجموع کارهایی از سرک کشیدن در زندگی مردم، قابشکنی از روابط خانوادگی، ورود به حریم خصوصی زنان و هنر برهنگی اشاره کرد؛ نظر شما درباره این اتفاقها چیست؟
یکی از اشتباهاتی که در نگاه به اصلاح فرهنگی داریم، این است که جزئیبینی میکنیم. یعنی به نکاتی که ثمر هستند نه علت توجه میکنیم و تولیدات هنری و هنرمندان را زیر سئوال میبریم. میگوییم این فیلم بد است یا این عکس خوب نیست. باید به مسائل فرهنگی کلان نگاه کرده و هنرمندان و آحاد جامعه را آگاه کنیم.
در دورانی که فواصل بین ملتها کم شده و هر ملتی تلاش میکند تا از خود در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه محافظت کند نباید از ریشهیابی حرکت هجوم فرهنگ بیگانه غافل بود و باید غایت اهداف آنان را شناسایی کرد. خداوند (سوره اسراء آیه 4) میفرماید که یهودیان دو بار بر زمین فساد گسترده میکنند به طوری که همه جا را در بر می گیرد.
با نگاه به فضای فرهنگی جامعه جهانی و سیطره قدرتمند یهودیان بر مراکز فرهنگی و تولیدات هنری به این اطمینان میرسیم که الان در مقطع فساد اول یهود هستیم که حدود صد سال است سرعت گرفته است. در حال حاضر دست صهیونیسم برای ایجاد فساد باز است و در این امر از تولیدات آثار هنری بیشترین استفاده را می برد.
* برخی هنرمندان دشمنشناسی معقولی ندارند
بیحیایی، عریانی، شکستن حدودها، همه اینها مصادیق فساد است که در یک پروژه گسترده در تمام فرهنگهای جهان اشاعه داده می شود. ما این آگاهی و نگاه کلان را به هنرمندان نمیدهیم و در دانشگاههایمان هنرمندان را به دور از تحولات روز جهان تربیت میکنیم. مطالب و مفاهیمی که امروزه هنرمندان ما با آن درگیر هستند مربوط به 60 سال پیش است. آنها با فلسفهها، روشها و نگاههای جدید غرب آشنا نیستند و دشمنشناسی معقولی ندارند.
مسئولین باید به جامعه و هنرمندان آگاهی دهند که دشمن چه مسیری برای انحطاط آنها طراحی کرده است. دانشکدههای ما مصداق آن ضربالمثل انگلیسی هستند که میگوید: اگر میخواهی هواپیما را ساقط کنید، نیاز نیست آن را بمب گذاری کنی، کافی است که خلبانی ناشی برایش انتخاب کنی.
دشمن نیاز نیست که هنرجویان ما را دعوت به فساد کند، چرا که پایههای تفکر اومانیستی که در دانشگاهها تدریس میشود، ثمرهاش جز فساد نیست.
* حکومت اسلامی را نمیتوان با نوستالژیهای مذهبی راهبری کرد
متأسفانه ما همچنان فکر میکنیم، حکومت اسلامی را میشود با یک سری نوستالژیهای مذهبی راهبری کرد. به عنوان مثال جشنهای میلاد اهل بیت و یا در ایام عاشورا که تنها 10 روز عزاداری میکنیم. این یعنی، نگاه نوستالژی به مذهب. متأسفانه جامعه به موضوعات مذهبی نگاه مفهوممحور ندارد.
نبود نگاه مفهوممحور یکی از جدیترین مباحث فرهنگی است که توجه نکردن به آن سبب انحطاط فرهنگی جامعه شده است. چرا در حال حاضر اسطورهها و قویترین مفاهیم دینی و فرهنگی ما کارایی چندانی ندارند؟ آیا علت اصلی این نیست که نگاه مفهوممحوری ما تبدیل به موضوعمحوری شدهاست؟
* هشدار به متفکران درباره انحراف در هنر هنرمندان اسلامی
چند سال قبل از فتنه 88، فکر کنم اوایل سال 84 بود که نمایشگاهی با عنوان جهان اسلام برپا شد. با دیدن آن نمایشگاه لازم دیدم تا دست نوشتهای را انتشار دهم. در آن مطلب، توجه مخاطب را به فضای فکری جوانان هنرمند شرکت کننده در نمایشگاه جلب کردم و خطری را که در پیش است را ذکر نمودم. همچنین در آن مطلب از متفکرین و علمای دین دعوت کردم و گفتم که بیایید این کارها را ببینید، این کارها که نمونه ای از هنر هنرمندان اسلامی است، نشان از آن دارد که جامعه اسلامی ما از مسیر اصلی منحرف شده است و اگر این تحلیل درست باشد باید فکری به حال آن کنید.
- منشأ این فسادی که در جامعه هنری مشاهده میکنیم، کجاست؟
هنرمند جوان ما یک آینه است، او آنچه که در جامعه میبیند را انعکاس میدهد. نباید این آینه را شکست، بلکه باید بزرگان فکری و فرهنگی ما به خودشان بیایند و از خود سئوال کنند که چه اتفاقی افتاده و در کجای کار اشتباه کردهاند. جامعه ما اکنون به بلوغ خود رسیده است، حدود 37 سال از پیروزی انقلاب میگذرد.
مشکل آنجاست که فکر میکنیم دقیق، و درست طبق تفکرات قرآن و اهل بیت (ع) پیش میرویم و مشکل دیگران هستند. در حالی که حقیقت آن است که اگر قطرهای از معارف ناب اهل بیت را در جامعه نشر دهیم، متحول خواهد شد. مطالبی که اکنون در جامعه مطرح میشود، یا ربطی به معارف اهل بیت ندارد و یا در اندکی از موارد سطح نازل و پایینی از معارف اهل بیت (ع) است.
* برخی از هنرمندان تحت تأثیر تفکرات اومانیستی، فمنیستی، اجنههای یونان و مصر هستند
اگر نمایشگاههایی هستند که در آنها اشاعه فساد را شاهدیم به آن خاطر است که بعضی از هنرمندان تحت تأثیر تفکرات اومانیستی، فمنیستی، اجنههای یونان و مصر و دیگر تفکرات رایج و انحرافی هستند. این نمایشگاهها زنگ خطر است و باید به مسئولین فکری این خطر را اعلام کرد که، ببینید جامعه به کدام سمت میرود.
یهودیان صهیونیسم. هنرمند ما باید هنرمند زمان خود باشد، باید به روز باشد و فسادی را که دشمن ایجاد کرده را تشخیص دهد و در رفع آن بکوشد. در آیندهای نه چندان دور برنامه خداوند، سرکوب فساد اول یهود است (سوره اسراء آیه 5) . اگر هنرمند بخواهد به روز باشد و نگاه به آینده داشته باشد، باید خود و هنرش را تقویت کند و در جهت خواست الهی حرکت کند.
هنرمند باید بداند که هنر ناب همان هنر متعالی است که انسان را از عمق دنیا به اوج آسمانها بالا می برد و بداند که فساد، قلابی است که بر پای هنرمندان بسته میشود تا قدرت پرواز را از آنان بگیرند. پس امید به نابودی فسادگران، یک خواست سیاسی نیست، بلکه گرهگشایی برای تجلی هنر ناب است. همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، انشاالله تا 25 سال آینده اسرائیل و صهیونیسم وجود نخواهد داشت، این بدان معنی است که رهبری خود را با خواست الهی همراه کرده و همه مومنین را برای نابودی فسادگران دعوت می کنند. هنرمند باید نگاهش به آینده باشد و تفکر متناسب آن را در خود ایجاد نماید.
متفکران نیز باید به وظیفه خود عمل کنند و به جوانان معارف ناب اهل بیت را بگوید و به آنان انگیزه حرکت بدهند. در این زمینه می توان امام خمینی (ره) و حضرت آقا را الگو قرار داد. آنها دورنمایی شفاف از آینده را بر ما می گشایند و ما را دعوت به حرکت می کنند. متأسفانه بین مردم و رهبری حلقههایی هستند که تفکر حرکت در انقلاب را قبول ندارند و انقلاب را پایان یافته میدانند. به همین خاطر میبینیم که هر چقدر رهبر انقلاب سفارش میکنند، کسانی که باید این بیانات را تبیین کرده و شرایط را مهیا نمایند و جامعه را دعوت به حرکت کنند، این کار را انجام نمیدهند.
_برای این اتفاقهایی که رخ میدهد چه باید کرد؟
با رفتارهای نوستالژیک مذهبی نمیتوان جامعه اسلامی را تغذیه کرد. فرد خاطرات زیبایی از ایام محرم دارد و به یاد روزهای کودکی به محلههای قدیمی رفته و در کنار دوستانش به عزاداری میپردازد و احساس سبکی و آرامش دل میکند.
این نوع رفتار با دین، دیگر جواب نمیدهد. باید در کنار آموزههای شرعی، معارف صحیح و عمیق را ترویج کرد. دقیقاً نکتهای که رهبری به آن تأکید دارند. نباید معارف صحیح را به بهانه اسرار الهی بودنش در سینهها و یا میان کتابها پنهان کرد.
باید بفهمیم که زمانه عوض شده و شیاطین وادیهای عظیمی را پیش روی آدمی باز کردهاند. اگر زمانی با وسوسه فردی یا گروهی را به سوی خود میکشاندند؛ در حال حاضر با ابزارهای گسترده و در قالبهایی زیبا امتها و شاید جهانیان را به سوی تاریکی میکشاند. در این زمان باید خوبان مسلح به معارف ناب شوند تا شاید بتوانند امتها را از خطر نجات دهند.
* دغدغه رهبرانقلاب برای تولید متفکر
_متولیان تفکر را مسئول این اتفاقات میدانید، الان این متولیان کجا هستند؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی چندین سال است که در سالگرد شهادت استاد مطهری، ایشان را جزو برترین متفکران مطرح نمودهاند. آخرین باری که ایشان این نکته را مطرح کردند را به یاد دارم، در نگاهشان نگرانی موج میزد و در چهرهشان تأسف دیده میشد، که چرا در این سالها متفکر تولید نکردیم؟
* بعضی از گالریدارها آگاهانه در مسیر سیاستهای فرهنگی دشمن فعالیت میکنند
در بخش گالریها متأسفانه دیده میشود که برخی از گالریدارها دنبال جذب کارهای غیراخلاقی هستند و توجهی به کارهای ارزش محور ندارند. جریان چیست؟
این سؤال را میتوان از جوانب مختلف بررسی کرد. ولی برای تکمیل مباحث گفته شده، بهتر است از منظر دشمن شناسی این سوال را پاسخ دهیم. دشمن در تقابل با انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی را انجام داد، از ایجاد اختلافات داخلی تا برخورد نظامی و هر کاری که میتوانست انجام داد.
از جمله فعالیتهای دشمن توجه به مباحث فرهنگی بود ولی باور نداشت که از این راه به این زودی بتواند جا پای خود را در جامعه ما باز کند؛ اما از سال 88 به این طرف دشمن مشاورانی آگاه به فضای فرهنگی جامعه ما پیدا کرد که توصیههای مؤثری را برای آنان داشتند.
در حال حاضر غرب در بحث فرهنگ و همچنین تولید تفکرات نو فعالیت زیادی دارد. آنها که میبینند پایههای فکری جوانان متزلزل شده و جامعه هویت اصلی خود را گم کرده، در صدد جهت دادن به جوانان هستند و برای این امر پروژههای متنوعی را در دست دارند.
بعضی از گالریدارها آگاهانه در مسیر سیاستهای فرهنگی دشمن فعالیت میکنند. اما همه این طور نیستند. خیلیها میگویند الان این نوع نگاه هنری خریدار دارد؛ ولی به این فکر نمیکنند که این نوع تولیدات هنری چقدر ضربه به فرهنگ جامعه میزند.
* یکی از کارهای اساسی دشمن، ورود به هنرهای تجسمی است
یکی از کارهای اساسی دشمن، کار کردن در حوزه هنرهای تجسمی است؛ چون آنها خوب میدانند که هنرهای تجسمی، مادر هنرهای بصری است. از جمله تاثیر زیادی در قوام یافتن آثار سینمایی دارد.
اهمیت سینما بر کسی پوشیده نیست، آنها خوب میدانند که تسلط به این ابزار و به خدمت گرفتن آن در مسیر شکوفایی فرهنگی، چه قدرت مهار نشدنی در مقابل آنها به وجود می آورد. دشمن روی حوزهای انگشت میگذارد که تأثیرگذار باشد.
آنها با خرید آثار هنری و بزرگ کردن هنرمندانی که حیطه تفکری غرب در آنها نهادینه شده است، تلاش در خط دادن به جامعه دارند. آنها تلاش می کنند تا با ایجاد مبانی متنوع، سطح ارزشی هنر را پایین آورند و هنر و هنرمند را جالب نما معرفی کنند. این گونه میشود که یک فیل یا میمون نقاشی میکند و نقاشیهایش را در گالریها میفروشند. در اصل با این کار، هنر را بیهویت میکنند.
* زرنگ بودن در عرصه هنر!
برخی از گالریدارها و هنرمندان با روابطی که باهم دارند، به دنبال سودجویی هستند و به قول معروف زد و بندهایی باهم دارند، نظر شما در این رابطه چیست؟
وقتی که فضا، فضای معقولی نیست، در آن همه چیز دیده میشود. در فضایی که ارزشها کمرنگ شده باشد، نمیشود توقع داشت که، فلان گالریدار با اخلاق رفتار کند. وقتی قرار بر این است که هر کس زرنگ باشد و تا میتواند پول بیشتری ببرد؛ چرا این کار را نکند؟
* هنر آرمانخواه خط قرمز دشمن است
چرا طی 3 ـ 4 سال اخیر یک دفعه فروش تابلوهای ایرانی بسیار بالا رفته است؟ آن هم تابلوهای کسانی که از هنرمندان قدیمی هستند؟ اینجا این سؤال مطرح است که آیا خریداران، این هنرمندان را نمی شناختند و آثارشان را ندیده بودند؟ چه شده که ظرف چند سال اخیر این آثار برای آنها مهم شده است؟
وقتی جامعهای هویتش کمرنگ میشود، راحت میشود به آن خط داد. آنها به هر ترفندی دست میزنند تا فضاسازی کنند و از هنرمندان و آثار آنها بت بسازند، تا هنرمند ما را متوقف کنند و نگذارند جوانان ما بر اساس فطریات خود خلق اثر کنند. آنها فرهنگ بتسازی را رواج میدهند و با این کار برای فیلمساز ما، برای نقاشان ما و دیگر رشتههای هنری محدوده تعیین میکنند.
وقتی به تولیدات و محصولات هنری غرب از جمله سینمای غرب توجه میکنیم، میبینیم که آنها دارای نگاهی آرمانی و جهتدار هستند. آنها با هنرمند بودن ما مخالف نیستند؛ اتفاقاً مشوق ما هم هستند، ولی خط قرمز برای آنها هنری است که آرمان خواه باشد و هویت فرهنگ ایرانی اسلامی را مطرح کند.
این همان کاری که ابلیس میکند. ابلیس هزاران سال خدا را عبادت کرد و به جایگاه والایی رسید. او توحید در ذات و توحید در خلقت را دیده بود و قبول داشت، ولی زمانی که خداوند توحید در خلافت را مطرح کرد، او تحمل نکرد و به مقابله ایستاد.
نگاه غرب به هنر ما این چنین است. آنها میگویند، هر کاری میخواهید بکنید، دیندار باشید و خدا را بپرستید، اما وارد بحث ولایت نشوید. ولایت یعنی داشتن صراط المستقیم، یعنی داشتن مقصد، یعنی داشتن آرمان، یعنی داشتن هنر مقاومت.
* تبلیغات شهری مردم را به تجملگرایی دعوت میکند
هنرهای تجسمی و معماری شهری چه تأثیری در آرمانخواهی مردم دارد و نقش این هنر را در انتقال مفهوم چگونه میبینید؟
ما در کلمات زندگی نمیکنیم، بلکه در مجموعه ای از تصاویر و اشکال زندگی میکنیم. برای همین است که معماری و هنرهای تجسمی مهم هستند. هر روز صبح که از خانه بیرون می آییم، در خیابانها تبلیغاتی میبینم که ما را تشویق و دعوت به تجملگرایی میکنند. وقتی که این تصاویر صبح تا شب ما را دعوت به تجملگرایی میکنند، چگونه میتوان با کلمات گفت به سمت تجملگرایی نروید؟!
کار هنر در حکومت اسلامی این است که زیباییهای فضای دینی را نشان دهد و فضای حاکم بر جامعه را پاک و به دور از زشتیها کند تا در فضایی سالم استعدادها شکوفا گردد و جامعه سیر تعالیش را بپیماید.
به دلیل نبود و شاید کم بود معارف ناب اهل بیت (ع) در بین جامعه، هر وقت حرف از هنر دینی میشود، مخاطبان و مخصوصاً هنرمندان مجموعهای از رفتارها و آیینهای مذهبی و مجموعهای از بایدها و نبایدها در ذهنشان تداعی میشود که یا به صورت اعتقادی و یا با اجبار حکومتی مجبور به انجام آن هستند؛ در حالی که فضای دین بسیار عظیمتر، وسیعتر و عمیقتر از اینهاست.
تفکر دینی، فضایی خاص، زیبا و عظیم است، فضایی که نمونه اش را در اربعین حسینی (ع) در سالهای اخیر میتوان مشاهده کرد. خداوند در راهپیمایی اربعین، مؤمنین بیش از 80 کشور را با سلایق و تفکرات مختلف دور هم جمع میکند، تا همه در یک جاده مستقیم و به طرف یک مقصد واحد در کمال محبت حرکت کنند. آنها در کمال زیبابینی باهم تعامل دارند. در واقع پیادهروی اربعین، در این چند سال اخیر نمونهای از جامعه آرمانی شیعه را به تصویر کشیده است، که باید آنرا مورد تحلیل و تدبر قرار داد و از آن الگو گرفت.
* هنرمندان مثل خط شکنان برای جامعه مسیرسازی کنند
در عرصه هنر تفکرات متعددی وجود دارد که برخی از آنها در نقطه مقابل هم هستند در صورتی که همه هنرمندان در یک جامعه زندگی میکنند؛ چه اتفاقی میافتد که یک نقاش مثل روحالامین به سمت کارهای مذهبی میرود، اما نقاش دیگری به تصاویر مبتذل میپردازد؟
انسانها با هم متفاوتند و هر یک به فراخور شاکله وجودی و فضای تنفسی که دارند عمل میکنند. همه میدانیم که توان آن را داریم تا بر خلاف فضای جامعه در جهت اصلاح خود اقدام نماییم و به سوی پاکی برویم ولی همه این همت را ندارند و درگیر فضای پیرامون خود میشوند.
اگر جامعه هنری این تئوری را قبول کرده که هنرمندان آینه جامعه خویشند. نباید به هنرمندان جامعه خرده گرفت. چرا که، آثار هنریشان ثمره این نوع نگاه است. وقتی جوان هنرمند ما یک مجموعه رفتارهایی را در جامعه به نام دین، مشاهد می کند، که با فطرت دینی او متضاد است، و نمی تواند با آن ارتباط بر قرار کند، چگونه به سوی فضاهای دینی برود؟
باید اصلاح منظر کنیم. معتقدم هنرمندان پیشتازان جامعه هستند و نباید در مشکلات روزمره جامعه محصور شوند. آنها همچون خط شکنان باید با اندیشه خویش به آینده روند و برای جامعه مسیر سازی کنند. مسیری روشن که با علائمی نشانه گذاری و تبیین شده است. هنرمندان با آثار خود میتوانند مسیر را علامت گذاری کنند تا آحاد جامعه در کمال صحت و سلامت مسیر تعالی را بپیمایند و به مقصد برسند.
* ساخت ملک سلیمان 2 و 3
یکی از کارهای ارزشمندی که در عرصه هنر شاهد تولید آن بودیم، ساخت فیلم «ملک سلیمان» بود که شما مدیر هنری و طراح صحنه آن بودید؛ ظاهراً قرار بود تولید ملک سلیمان ادامه دار باشد، این قضیه به کجا رسید؟
به همراه دوستان ساخت ملک سلیمان 2 و 3 را دنبال میکنیم و معتقدم با بررسی داستان حضرت سلیمان (ع) میتوان عمده مشکلاتمان را حل کنیم. حضرت سلیمان (ع) پیامبری هستند که حکومت دارند و تلاش میکنند تا با محبت، و در چهارچوب شریعت موسیای جامعه را پیش برند؛ ولی خداوند در صحنهای که برای او به نمایش در میآورد، حضرت سلیمان (ع) را متوجه می کند که مُلکش همچون جسدی بی روح است. توجه کنید، خداوند مُلک کسی را بی روح میخواند که پیامبر الهی است و در اجرای احکام الهی هیچ قصوری انجام نمی دهد.
این قصه خیلی شبیه شرایط کنونی ماست. وقتی هنرمند ما چیزی که در فضای عمومی جامعه از دین میبیند و آن را فاقد روح می یابد؛ چه توقعی دارید که روحش را مقید به این جسم کند.
البته این به آن معنا نیست که هنرمندان ما مسئولیت ندارند و خود را در پشت انحرافات جامعه پنهان کنند. هر یک از ما در درگاه الهی مسئولیم تا شریعت الهی را انجام دهیم، و برای یافتن حقیقت دین و نشر آن همت کنیم.
منبع: فارس
مصاحبه از: سرکار خانم فاطمه ملکی
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی