ذات هنر خوشنويسي هنري تزئيني و زيبايي صرف و مطلق است که بطور سنتي همنشين با ادبيات است و بعنوان رسانه ي انتقال دهنده ي پيام در فرم و غالبي زيبا به مخاطب عمل مي کند، از اين نظر به موسيقي آوازي ما نزديک است که در خدمت ادبيات است.
اما عده اي خوشنويسي را هنر نمي دانند با اين تفکر که توليد انديشه نمي کند با اين احتساب جمله چارلز ايمز براي من تکرار مي شود: « چه کسي گفته که لذت بردن جزوه کاربردها محسوب نمي شود؟ »
از طرفي اين حقيقت آشکار است که زيبا نوشتن ريشه در باورهاي مذهبي جامعه ما دارد و اين توفيق براي هنرمند خوشنويسي که همنشين با ادبيات و انديشه هاي پاک انساني است.
اما مسئله معاصر خود بودن است و اين تفکر که هنر بايد بازتاب دهنده گفتمان معاصر خود باشد از اين رو تلاش در تغيير و فرم خوشنويسي سنتي که از ساختار و قواعد خاصي پيروي مي کند امريست چالش برانگيز، و براي هنرمندان اين عرصه که آموزششان در غالبي تايين شده و بر پايه تکرار و تکرار است چالش برانگيزتر، بر اين اساس ذهن هنرمند خوشنويس اندکي از ساختار شکني هراس دارد، اما نبايد اين جمله ي نيچه را فراموش کرد که: « خلا قيت با ميل به تخريب آغاز ميشود »
از طرفي ارايه ي اثر هنري در موضوع و محتوا غالبا شباهت هاي بسياري به يکديگر دارند و تنها در فرم ارايه، بيان جديدي به خود مي گيرند همانگونه که در شعر نيمايي با تغيير در فرم چينش کلمات بيان جديدي به خود گرفت.
رضا تقي پور
خرداد 95
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی